معنی از عناصرمنبع تولید نوترون
حل جدول
اکتینیم
منبع تولید نوترون
اکتینیم
نوترون
ذره خنثی در اتم
ذره ریز اتمی بدون بار
تولید
پدید آوردن
فرهنگ معین
فرهنگ فارسی هوشیار
فرهنگ عمید
لغت نامه دهخدا
تولید. [ت َ] (ع مص) از گوسفند، بچه گرفتن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). زاینده گردانیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). زایانیدن قابله زن حامله را و از گوسفند بچه گرفتن. (از اقرب الموارد). زایانیدن. (غیاث اللغات) (آنندراج). || پروردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). پرورش کردن. (غیاث اللغات) (آنندراج). || ازاصل چیزی پدید آوردن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی).پدید آوردن. (دهار). پدید آوردن چیزی از چیزی. (از اقرب الموارد). به معنی پیدا کردن چیزی از خاصیت و تأثیر نیز مستعمل میشود. (غیاث اللغات) (آنندراج).
- تولید مثل،... ادامه ٔ دودمان موجودات زنده مربوط به نیرو... و طریقه ٔ خاصی است که... تولید مثل نامند. (جانورشناسی عمومی ج 1 ص 26). پدید آوردن نظیر خود. زاد و ولد کردن.
|| نزد معتزله فعل صادر از فاعل است با واسطه ای و مباشرت مقابل آن است. (از کشاف اصطلاحات الفنون). رجوع به مباشرت شود.
کلمات بیگانه به فارسی
فرآوری
فارسی به ایتالیایی
riproduzione
فارسی به عربی
انتاج، صناعه
معادل ابجد
1743